منتقد سینما گفت: روز ششم میتواند هوای تازه ای برای سینمای ایران باشد، چرا که این فیلم نوعی از قصهگویی است که ما نمونه آن را در این سالها زیاد ندیدهایم.
آریا قریشی منتقد سینما در نقد فیلم روز ششم اظهار کرد: روز ششم اولین ساخته حجت قاسم زاده اصل محسوب میشود اما شاید وی را نتوان خیلی فیلم اولی دانست چرا که وی دارای یک سابقه طولانی در تلویزیون است و در دو دهه اخیر نیز کارگردان مطرحی بوده و آثار خوبی هم ساخته است، به همین دلیل کسانی که در این سالها کارهای او را دنبال کردهاند، انتظاری بیش از یک فیلمساز اول از او دارند.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم روز ششم را به عنوان یک فیلم اول نگاه کنیم، می توان گفت که این فیلم، فیلم خوبی است و دارای نکات قابل توجهی است و حتی میتوان تماشای آن را به دستهای از مخاطبان پیشنهاد دارد اما اگر بخواهیم به این فیلم، بهعنوان اثر یک کارگردان با دو دهه فعالیت در تلویزیون نگاه کنیم ممکن است نتواند یک سری از توقعات ما را برآورده کند.
قریشی افزود: برجستهترین ویژگی فیلم روز ششم، شجاعت فیلمساز است که میتوان آن را از چند جنبه بررسی کرد: از جنبه تلاش برای ساخت یک فیلم ژانر و همچنین تلاش برای دیالوگنویسی ویژه آن. اما بزرگترین شجاعت قاسمزاده اصل این است که سعی میکند تمام جذابیت فیلمش را از طریق سینما ایجاد کند.
منتقد سینما عنوان کرد: ما در ۱۰ سال اخیر با فیلمهای زیادی در سینمای ایران روبرو بودهایم که مدام سعی میکنند فقط به واقعیت رجوع کنند و اعتبار فیلم خود را از این طریق به دست آورند تا مخاطب با خود بگوید که این صحنه را در واقعیت دیده بوده یا این شخصیتها نماد فلان طبقه هستند، البته منظور من این نیست که نباید چنین فیلمهایی ساخته شود اما زمانی که شاهدیم به جز فیلمهای کمدی، ۶۰ یا ۷۰ درصد فیلمهای ایرانی همین مسیر را طی میکنند و سعی دارند به جای عناصر و ویژگیهای سینمایی از واقعیت اعتبار کسب کنند ساخته شدن فیلمی مانند روز ششم میتواند اتفاق خوشحالکنندهای باشد.
وی ادامه داد: کارگردان فیلم روز ششم شخصیت هایی را ساخته که ممکن است روابط آنها خیلی شبیه روابط روزمره ما نباشد و ممکن است دیالوگنویسی این فیلم شبیه دیالوگهای روزمره نباشد، حتی فضاسازی فیلم نیز چندان وامدار واقعیت نیست مثلا ما در این فیلم چند سکانس درگیری یا اسلحهکشی در مغازههای مختلف مشاهده میکنیم و کارگردان دوربین را دقیقا جایی کار میگذارد که ما نمای بیرون مغازه را ببینیم. اما یک فیلمساز محافظهکار به چنین سمتی پیش نخواهد رفت که بخواهد فضای بیرون مغازهها را بسازد و دوربین را جایی کار میگذاشت که ما فقط فضای داخل مغازه را مشاهده کنیم، به گونهای که انگار یک محیط بسته است. اما در روز ششم میبینیم که دوربین به شکلی جسورانه جایی کار گذاشته میشود که بیننده می تواند بیرون مغازه را هم ببیند.
قریشی گفت: در واقع در فیلم روز ششم فیلمساز این خطر را به جان میخرد که عدهای که ممکن است نگاه سطحیتری به منطق روایی سینما داشته باشند این مشکل را مطرح کنند که چطور ممکن است عدهای در داخل مغازه با هم دعوا کنند و در بیرون کسی حواسش به آنها نیست، اما کاری که او انجام میدهد اینت است که فضایی را میسازد که درون آن اتفاقات خشن زیادی رخ میدهد و این مسئله برای همه عادی شده است. و حالا قهرمان کسی است که در این شهر ضمن اینکه هدف شخصی دارد به دنبال این است که شهر را به جای پاکتری برای زندگی تبدیل کند حتی اگر دستاوردش این باشد که یک تبهکار را از بین ببرد. از این جنبه میتوان برای فیلم ارزش قائل شد ضمن اینکه جنس قهرمانپروری فیلم روز ششم زیاد شبیه مدلهای متعارف سالهای اخیر سینمای ایران نیست.
وی در ادامه با بیان اینکه روز ششم میتواند هوای تازه ای برای سینمای ایران باشد، گفت: چرا که این فیلم نوعی از قصهگویی است که ما نمونه آن را در این سالها زیاد ندیدهایم. جنس شخصیتپردازی و روابط موجود در فیلم نیز این گونه است و از این جنبهها می توان برای کار فیلمساز اعتبار قائل شد. ضمن اینکه از نظر اجرایی ما با ظرایفی روبرو هستیم که به موفقیت فیلم کمک میکند به خصوص از جنبه نورپردازی و رنگآمیزی صحنهها اطلاعاتی به ما منتقل میشود که شاید در فیلمهای دیگر از طریق دیالوگها منتقل میشوند.
قریشی اذعان کرد: به نظرم فیلمساز برای هوش و دقت مخاطب احترام قائل شده است و فیلم را برای تماشاگری ساخته که به جزئیات دقت میکند. بدون تعارف در بسیاری از فیلمهای ایرانی حتی اگر ده دقیقه هم حواسمان از فیلم پرت شود چیزخاصی را ازدست نمیدهیم، زیرا اطلاعات گل درشت و عیان به ما منتقل میشوند و اگر شما ۲۰ دقیقه هم به پرده سینما نگاه نکنید و فقط صداها را بشنوید، چیزی از دست ندادهاید اما روز ششم اینطور نیست.
منتقد سینما گفت: اینها جنبههایی هستند که اعتبار و جایگاه فیلم را بالا میبرند اما با این حال فکر میکنم که روز ششم به جایگاهی که لیاقتش را دارد نمیرسد و چند موضوع در این امر دخیل هستند؛ نکته اول به پردازش برخی ضوابط بازمیگردد، کارگردان بسیاری از اطلاعات مربوط به روابط را بدیهی فرض کرده است، به طور مثال قهرمان داستان در چنین شهر خشنی دوستی قابل اعتماد دارد که حاضر است همه چیز را از دست بدهد تا به دوستش کمک کند، این رابطه به عمق نیاز دارد که این اتفاق در روز ششم نیفتاده است.
وی گفت: مسئله بعدی گرههایی است که سر راه شخصیت اصلی وجود دارد|، در این فیلم داستان مردی را میبینیم که از زندان آزاد شده و پنج روز فرصت دارد که پروزهای سخت را به سرانجام برساند وگرنه در روز ششم کشته میشود و ما روند پیشرفت تدریجی او را میبینیم؛ این پروژهای است که بسیاری از آدمهای زیرک فیلم سالها نتوانستهاند آن را پیش ببرند اما قهرمان بسیار سریع گرهها را باز میکند که این باورپذیری کار را زیر سوال میبرد.
قریشی در پایا تاکید کرد: چند بازی موفق در فیلم وجود دارد که در راس آنها مصطفی زمانی است که جنس بازی او شبیه کاری بود که در فیلم کیفر حسن فتحی انجام داد و در این فیلم پختهتر بود. برخی بازیگران مکمل مانند مهدی حسین نیا هم با وجود اینکه در فیلمنامه شخصیت خوب پرداخت نشده اما بازی خوبی ارائه داد. فیلم از انتخاب نامناسب نقش اصلی زن ضربه خورده است. شخصیتی که بهاره افشاری بازی میکند میتوانست یکی از شخصیتهای زن پیچیده سینمای ایران باشد اما جدای از مشکلاتی که در فیلمنامه هست فکر میکنم خانم افشاری نتوانسته از پس نقش بربیاید. یکدست نبودن بازیها از نکاتی است که به فیلم ضربه زده است. در مجموعه روز ششم تجربه قابل احترامی است و مخاطبانی که از فیلمهای تکراری خسته شدهاند میتوانند مخاطب این فیلم باشند اما مشکلاتی که گفتم مانع شده که ایده اولیه فیلم شکل بگیرد. روز ششم فیلمی است که میتواند ما را نسبت به آثار دیگر این کارگردان امیدوار نگه دارد.